تصویر آشنا| از آقا که عکس گرفتم، گفتند: «پس خودت چی؟»
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۸۹۱۴۰
به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، از جمله عکسهای ماندگار دوران دفاع مقدس، عکسهایی از حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در لشکر ۳۱ عاشورا با لباس پاسداری است. این عکس توسط «بهزاد پروینقدس» در اردوگاه شهید باکری اهواز گرفته شده است. روایت این عکاس دفاع مقدس را در ادامه میخوانیم.
ایام محرم و مردادماه سال ۱۳۶۷ و بعد از عملیات مرصاد، آیتالله خامنهای در مناطق عملیاتی جنوب حضور داشتند و زمزمههایی از حضور ایشان در اردوگاهها شنیده میشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در آن برهه زمانی ما در اردوگاه شهید باکری دزفول مستقر بودیم. یک روز به همراه محمدعلی زینالوند، برای حضور در جلسهای با تویوتا به طرف مقر فرماندهی پادگان میرفتیم که دیدم یک سری ماشینهای نیمهشخصی وارد اردوگاه شدند. در مسیر آیتالله خامنهای را دیدیم. محمدعلی زینالوند، آیتالله خامنهای را که دید، ذوق زده شده بود و میگفت: «آقای خامنهای هستند....»
بعد از رسیدن به مقر فرماندهی، ماشین را پارک کردیم و به طرف آیتالله خامنهای رفتیم و آقا با رزمندهها سلام و احوالپرسی کردند و آنها را در آغوش گرفتند. ایشان لباس سپاه بر تن داشتند و به خاطر شدت گرمای خوزستان در مردادماه، خیلی عرق کرده بودند.
مسئولان با آقا به کانکس رفتند. نزدیک اذان ظهر بود. ایشان میخواستند بروند وضو بگیرند. ما همراه آقا رفتیم. حین رفتن به سمت محل وضو گرفتن، آستینهایشان را بالا زدند و دکمه پیراهنشان را هم باز کردند. من به مسئول گروه گفتم: «من دوربین دارم، بروم دوربینم را بیاورم و از آقا عکس بگیرم؟» او گفت: «نه صلاح نیست در این شرایط عکس بگیری» من به آقا گفتم: «میخواهم الان از شما عکس بگیرم، اجازه میدهید؟» آیتالله خامنهای گفتند: «نه! مانعی ندارد؛ عکس بگیرید.»
حضور آیتالله خامنهای در اردوگاه شهید باکری
به محمدعلی زینالوند گفتم: «بیا این سوئیچ را بگیر و دوربینم را از داشبورت بردار و بیار» محمدعلی بدو بدو رفت و دوربین را آورد. در مسیر برگشت از وضو، چند عکس از آیتالله خامنهای گرفتم و بعد آقا گفتند: «پس خودت چی؟ در عکس نیستی!» گفتم: «من همیشه پشت دوربین هستم.»
آیتالله خامنهای خطاب به من گفتند: «آقای فرجی، با دوربین آشنا هستند، بدهید به او و بیایید باهم عکس بگیریم.» من هم با افتخار قبول کردم. دیدم محمدعلی زینالوند گفت: «دوربین را بده به من و کنار آقا بایست عکس بگیرم.»
بهزاد پروینقدس، عکاس در سمت راست رهبر معظم انقلاب ایستاده است
محمدعلی چند فریم عکس گرفت و بعد از این ماجرای عکس گرفتنها با آیتالله خامنهای، به حسینیه رفتیم و نماز جماعت خواندیم.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: رهبر معظم انقلاب اسلامی دفاع مقدس بهزاد پروین قدس تصویر آشنا لشکر ۳۱ عاشورا اردوگاه شهید باکری آیت الله خامنه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۸۹۱۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حسن فتحی: جهانِ پر از طمع و ویرانی را با افعال خود سیاهتر نکنیم
جمعی از بزرگان فرهنگ و ادب کشور به تماشای «مست عشق» حسن فتحی نشستند؛ فیلمی که کارگردانش آن را در زمانه خشونت و نفرتپراکنی حاوی پیامی از بارقه امید میداند برای تأمل و نواندیشی.
به گزارش ایسنا، روز جمعه ۱۴ اردیبهشتماه اکرانی خصوصی از فیلم «مست عشق» در موزه سینما تدارک دیده شده بود تا سازندگان این فیلم سینمایی میزبان برخی از چهرههای حوزه مولویشناسی و شمس پژوهی و شاهنامهپژوهی همچون محمدعلی موحد و میرجلالالدین کزاری و نیز بزرگان دیگری همچون ژاله آموزگار (پژوهشگر فرهنگ و زبانهای باستانی)، عبدالمجید ارفعی (متخصص زبانهای باستانی و مترجم خط میخی عیلامی)، احمد محیط طباطبایی (رییس ایکوم)، لوریس چکناواریان (آهنگساز و رهبر ارکستر)، یونس شکرخواه (متخصص علوم ارتباطات) و حجتالله ایوبی (رییس سابق سازمان سینمایی و کمیسیون ملی یونسکو) شدند.
در میان این چهرههای فرهنگی و هنری، محمدعلی موحد در حالی به تماشای فیلم نشست که در تیتراژ فیلم نامش به عنوان مشاور ذکر شده است.
از راست: لوریس چکناواریان، محمدعلی موحد و میرجلالالدین کزازیدر ابتدای این مجلس و پیش از نمایش فیلم، حجتالله ایوبی در سخنانی کوتاه گفت: ملت ایران یک بدهی به دنیا داشت و دنیا هم یک مطالبه بزرگ از ما. سینمای ایران که جزء سینماهای برتر جهان است باید کاری را برای حضرت مولانا و شمس انجام میداد.
او با تاکید بر اینکه خودش فیلم را ندیده است، ادامه داد: من این تلاش و عزم را گرامی میدارم بویژه آنکه بارها از زبان بزرگان جهان شنیدم که چه معمایی در سینمای ایران وجود دارد که با وجود حداقل امکانات این چنین درخشان است؟ به نظر بنده، راز و رمز این موفقیت در این سالن حاضر است؛ پشتوانه سینمای ایران ادبیات فاخر و گنج معنوی آن است که در هیچ کجای جهان وجود ندارد. سینمای شاعرانه ایران مرهون بزرگانی است که امروز در اینجا نشستند و آقایان فتحی، توحیدی و دیگر هنرمندان در این فضا تنفس کردند و با محمدعلی موحد زندگی کردند. فیلم و نگاه آنها عطر و رنگ موحد و کزازی و شفیعی کدکنی و بزرگان دیگر را میدهد. من این عزیزان را به "نام" و بدون لقب صدا کردم چون استاد شفیعی کدکنی در آخرین شماره مجله «بخارا» زیبا گفته است که محمدعلی موحد بالاترین لقبش در همین است که «محمدعلی موحد» است و لقب و پسوند و پیشوندی برازنده او نیست. این برای بقیه اساتید هم صدق میکند.
ایوبی افزود: یقین دارم که استقبال فراوان مخاطب آغاز راهی است که باز هم از مولانا و شمس سخن گفته شود.
سپس فرهاد توحیدی - فیلمنامهنویس «مست عشق» بیان کرد: نوشتن فیلمنامه این کار در کنار جناب آقای فتحی حدود سه سال و اندی طول کشید و در طول نوشتن متن، سایه معنوی دکتر موحد بر سر این کار بود.
او با اشاره به شیوه روایت فیلم گفت: من به عنوان یک معلم کوچک فیلمنامهنویسی عرض میکنم که سالهاست در میان همکارانم و بخصوص در میان جوانان علاقهمند به فیلمنامهنویسی اشتیاق زیادی برای گذر و عدول از نوشتن فیلمنامه به سبک و سیاق کلاسیک در چهارچوب شاهپیرنگ میبینم. آنها بسیار دوست دارند که فیلمنامهنویسی متفاوت را با روایتهای موازی تجربه کنند و برای یادگیری تکنیک داستانگویی در فیلمنامه نویسیِ آلترناتیو، طبیعتاً به ادبیات فیلمنامهنویسی ترجمه شده رجوع میشود. این در حالی است که بخت بزرگ بنده و آقای فتحی این بود که در این کار برای سازماندهی روایتهای موازی از دل آثار مولانا و مثنوی استفاده کردیم. شاید بیراه نباشد که بگویم یکی از اولین کسانی که داستانگویی به این شیوه را ابداع کردند حضرت مولانا بود و البته پیشتر از او عطار و سنایی هم چنین تجربهای داشتند.
توحیدی ادامه داد: کوشش ما این بود از آن میراثی که حضرت مولانا و دیگران در روایتگری به جا گذاشتند و بزرگان امروز ادبیات ایران در کتابهای خود شرح دادند، استفاده کرده باشیم و امیدوارم آنچه بر پرده خواهید دید گوشه کوچکی از انتظارات شما را برآورده کند.
در پایان حسن فتحی - کارگردان «مست عشق» که از سر فیلمبرداری سریالش خود را به این برنامه رسانده بود - متنی را قرائت کرد که به این شرح بود: «همه ما آدمها بیآنکه خواسته باشیم، متولد میشویم و طنز قضیه در این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم، متولد شدن ما با نوعی مسئولیت اخلاقی همراه است؛ مسئولیتِ اینکه اوضاع جهانی را که لُملُمه میزند از حرص و طمع و کشتار و ویرانی، با افعال خودمان سیاهتر از آنچه که هست نکنیم. پیام شیرین و شکّرین شمس و مولانا در این زمانه تلخکامی و خشونت و نفرتپراکنی، میتواند بارقه امیدی باشد برای ما ساکنانِ به عادت و روزمرگی گرفتار شدهی این روزگار تا شاید با پرهیز از خودشیفتگی و افکار خشک و تنگنظرانه در افعال و کردار خودمان تأمل و نواندیشی و تجدیدنظر کنیم.
این اثر سینمایی بیهیچ تفاخری برگ سبزی تحفه درویش و نمایش قطرهای از دریای بیکران اندیشههای عرفانی است.»
در این زمینه بخوانید:
تمجید میرجلالالدین کزازی از «مست عشق»
ژاله آموزگارانتهای پیام